loading...

آئین مستان

متن سینه زنی زمینه شب هفتم محرم علی اصغر,شب هفتم محرم,سینه زنی زمینه شب هفتم محرم علی اصغر,سینه زنی زمینه شب هفتم محرم,سینه زنی زمینه علی اصغر,سید رضا تحویدار

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2234 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1745 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1292 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 696 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 633 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 609 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3494 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6710 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2844 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3816 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3241 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3569 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4141 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3678 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7262 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4952 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5894 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4371 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5539 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4181 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 2101 زمان : نظرات (0)

حاج مهدی سلحشور

 

بست بر روی سر عمامه ی پیغمبر را

رفت تا بلکه پشیمان کند لشگر را

من به مهمانیتان سوی شما آمده ام

یادتان نیست نوشتید بیا، آمده ام

ننوشتید کوه فراهم کردیم

پشت تو لشگر انبوه فراهم کردیم

ننوشتید زمین ها همه حاصلخیز است

باغ هامان همه دور از نفس پائیز است

ننوشتید که ما در دلمان غم داریم

در فراوانی این فصل تو را کم داریم

ننوشتید که هستیم تو را چشم به راه

نامه نامه لک لبیک اباعبدالله

حرفهاتان همه از ریشه و بن باطل بود

چشمه هاتان همه از آن ده بالا گل بود

باز در آینه کوفی صفتان رخ دادند

آیه ها را همه با هلهله پاسخ دادند

نیست از چهره آینه کسی شرمنده

که شکمها همه از مال حرام آکنده

بی گمان در صف خالیشان دُری نیست

بین این لشگر وامانده دگر حری نیست

بی وفایی به رگ و ریشه ی آن مردم بود

قیمت یوسف زهرا دو، سه من گندم بود

آی مردم پسر فاطمه یاری میخواست

فقط از آن همه، یک پاسخ آری میخواست

چه بگویم به شما هست زبانم قاصر

دشت لبریز شد از جمله هل من ناصر

در سکوتی که همه ملک عدم را برداشت

ناگهان کودک شش ماهه علم را  برداشت

همه دیدند که در دشت هم آوردی نیست

غیر آن کودک گهواره نشین مردی نیست

چون ابوالفضل به ابروی خودش چین انداخت

خویش را از دل گهواره به پائین انداخت

خویش را از دل گهواره می اندازد ماه

تا نماند به زمین حرف ابا عبدالله

آیه آیه رجز گریه تلاوت میکرد

با همان گریه ی خود غسل شهادت میکرد

گاه در معرکه آن کار دگر باید کرد

گریه برنده تر از تیغ عمل خواهد کرد

عمق این مرثیه را مشک و علم می دانند

داستان را همه ی اهل حرم میدانند

بعد از عباس دگر آب سراب است سراب

غیر آن اشک که درچشم رباب است رباب

مرغ در بین قفس این در و آن در میزد

هی از این خیمه به آن خیمه زنی سر میزد

آه بانو چه کسی حال تو را میفهمد

اصغر از فرط عطش سوخت خدا میفهمد

سهم اصغر نشدی آب حیات اینگونه

لااقل موج نزن آب فرات اینگونه

میرسد ناله ی آن مادر عاشورایی

زیر لب زمزمه دارد پسرم لالایی

کمی آرام که صحرا پر گرگ است علی

و خدای منو تو نیز بزرگ است علی

کودک من به سلامت سفرت آهسته

میروی زیر عبای پدرت آهسته

پسرم میروی آرام و پر از واهمه ام

بیشتر دل نگران پسر فاطمه ام

پسرم شادی این قوم فراهم نشود

تاری از موی حسین بن علی کم نشود

تیر حس کردی اگر سوی پدر می آید

کار از دست تو، از حلق تو بر می آید

خطری بود اگر، چاره خودت پیدا کن

قد بکش حنجره ات را سپر بابا کن

صدها مصیبت هست تو کربلا، اما امام زمان که میاد، اول سر قبر مادرش میره، بعد میاد میرن کربلا، تو کربلا می فرماید: ای اهل عالم ان جدی الحسین قتلو عطشانا، در روایت اومده دست میبرن در ضریح مقدس ابا عبدالله قنداقه شش ماهه رو بلند میکنه روی دست می فرماید به ای زنب قتله....

سرها رو تقسیم کردن بین قبایل یه قبیله چهارتا سر، یه قبیله دوتا، یه قبیله پنج تا، نا نجیب مونده چطور بره پیش ابن زیاد، گفت: من راهشو میدونم، دیدم پشت خیمه، حسین گودالی کند علی تو گودال گذاشت، اینقدر با نیزه به زمین زد، تن رو از زیر خاک بیرون آورد....

رباب است خروش و خسته حالی

به دامنش جای طفل خالی

اگر گهواره را پس داده بودند

دلش خوش بود با طفل خیالی

دانلود روضه شهادت حضرت علی اصغر (ع) شب هفتم محرم

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1306 زمان : نظرات (1)

حاج مهدی سلحشور

 

دعا کنید نمیره ماهی رو دست دریا

هیچکی برام نمونده شدم دوباره تنها

یادت باشه یه بارم، به من نگفتی بابا

تو چشمای قشنگ تو، یه دنیا حرف نابه

جای خالیت تو خیممون سوال بی جوابه

کاشکی بگیره حرمله

با تیر خود قلب منو نشونه

علی بابا مواظب خودت باش

که سرت نیوفته از روی شونه

یه خنده از لب تو این تنها آرزومه

عکس نگاه ناز همیشه روبرومه

رفتی ولی نگفتی کار بابات تمومه

اگه چشاتو وا کنی میبرمت مدینه

میخوان باهات بازی کنن رقیه و سکینه

بده جوابمو علی تا که هنوز زیر گلوت سفیده

پاشو ببین مادرتو گهواره ی تازه برات خریده

علی لای لای علی لای لای

دانلود سینه زنی واحد شهادت حضرت علی اصغر (ع) شب هفتم محرم  

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 4684 زمان : نظرات (0)

حاج محمود کریمی

 

طفلکم تو گهواره، لب رو لبهاش میذاره

 تا که لب بر میداره، مثل ماهی بی آبه

خواهرش سر گردونه، عمه زینب گریونه

 طفلم انگار میدونه، چاره دستای اربابه

راهی میدون جنگی ای علی جان

 بیا تا ردت کنم از زیر قرآن

رفتی ولی مادرت بمیره

 شمشیر نداری پسر من

 بی شیری من بی رمقت کرد

 تقصیر نداری پسر من

از فراق قافله نترسیا

 از صدای هلهله نترسیا

 از کمون حرمله نترسیا

 وای گلم

مثل غنچه خشکیده، بس که زیر خورشیده

 بیقرار و بی حاله، بس که بچه ام نخوابیده

حالا که خودت میخوای بری به میدان

 بیا تا ردت کنم از زیر قرآن

با گریه رجز خوندی و رفتی

 تکبیر کشیدی پسر من

 قربون نگاهت بره مادر

 تو جنگ ندیدی پسر من

مادر از سپاهشون نترسیا

 یه وقت از نگاهشون نترسیا

 از دل سیاهشون نترسیا

 وای گلم

از فراق قافله نترسیا

 از صدای هلهله نترسیا

 از کمون حرمله نترسیا

 وای گلم

خون تو رگ هاش میجوشه، روی دستم بی هوشه

 بیقرار میدونه، بین خیمه کفن پوشه

گریه های اهل خیمه مثل طوفان

 بیا تا ردت کنم از قرآن

در حسرت لبخند تو موندم

 از غصه پیرم پسر من

 آخر تو رو هم ازم میگیرن

 بی تو میمیرم پسر من

از یه دشت پر خون نترسیا

 از یه جنگ بی امون نترسیا

 از صدای خنده شون نترسیا

 وای گلم

از فراق قافله نترسیا

 از صدای هلهله نترسیا

 از کمون حرمله نترسیا

وای گلم

دانلود سینه زنی واحد شهادت حضرت علی اصغر (ع) شب هفتم محرم 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 4515 زمان : نظرات (0)

حاج محمود کریمی

 

کاش میشد که نسیمی خبرت را ببرد

خبر سوختن بال و پرت را ببرد

کاش میشد که زبان دور لبت چرخاندن

اثری داشت که سوز جگرت را ببرد

کاش جای عطشی که رمقت را برده

خواب می آمد و چشمان ترت را می برد

توی روی دست پدر عازم میدان بودی

یا که تقدیر گلویت پدرت را می برد

لب زدن ها پدرت را نگرانت کرده

عطش تو نفس مختصرت را می برد

فاصله کم شده و حرمله با قدرت زد

دست بابات نبود تیر سرت را می برد

خوب شد تیر سه پر، گرچه سپر را کج کرد

سنگرت بود و گرنه سپرت را می برد

دست و پا می زنی اما پدرت حیران است

گلویت زیر عبا تا به حرم پنهان است

این طرف ناله و آن سوی ولی غوغا شد

گرچه لب خشک ولی چشم همه دریا شد

مادرش زد به سر و عمه کنارش افتاد

ناله زد وای علی خواهرش از جا پا شد

بدن کوچک از پوست به سر بند شده

دفن شد زیر لحد باز پدر تنها شد

بعد از واقعه یعنی دم غارت کردن

حرمله پشت حرم آمد و واویلا شد

مادرش گفت که ای حرمله لعنت بر تو

به روی نیزه نزن زخم گلویش باز شد

مادرش داشت کنار پسرش جان می داد

از غم سوختن بال و پرش جان می داد

دانلود سینه زنی واحد شهادت حضرت علی اصغر (ع) شب هفتم محرم  

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 2375 زمان : نظرات (0)

 شهادت حضرت علی اصغر (ع)

وقتی حسین آمد و دست مرا گرفت

حس میکنم که دور و برم را خدا گرفت

بانی روضه های تو در اصل فاطمه است

در هیأت بهشت عزای تو را گرفت

سینه زنان تو همگی عیسوی دمند

پس میشود زنوکران تو شفا گرفت

عالم بدون کرببلا ارزشی نداشت

عشق حسین آمد و دنیا بها گرفت

فردا اسیر حول قیامت نمیشود

هرکس امروز زیر پرچمتان جاگرفت

بوی بهشت میرسد ازهیأت حسین

ازبس ملک رسیدو سپس ارتقا گرفت

اذن زیارت حرمت دست زینب است

باید فقط زخواهر تو کربلا گرفت

هنگامه قیامت دنیا مُحرم است

موج الحسین آمد و دل را فرا گرفت

هرذره بی حسین زمین گیر میشود

هردانه ای زخاک حسین گفت و پا گرفت

آزاده نیست هرکه غلام حسین نیست

وای از دل کسی که به نام حسین نیست

گفتند: موسی بچه ها وحیوانات آب میخواهند،بچه هامون دارند از تشنگی میمیرند،  سریع موسی با خدا حرف زد، خدایا قوم من دارند از تشنگی میمیرند، فرمود: آیه 60سوره بقره :وَإِذِ اسْتَسْقَى مُوسَى لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِب بِّعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَیْناً قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَّشْرَبَهُمْ كُلُواْ وَاشْرَبُواْ مِن رِّزْقِ اللَّهِ وَلاَ تَعْثَوْاْ فِی الأَرْضِ مُفْسِدِینَ ، فرمود: موسی عصاتو بزن، دوازده چشمه جوشید، همه آب خوردند، جبرئیل نازل شد،گفت:  موسی الان پس از تشنگی ، همه سیراب شدید اما پسر پیغمبر آخر الزمان تشنه خواهد بود، وقتی آدم را خواست جبرئیل توبه دهد، گفت بگو:یا حمید بحق محمد،یا عالی بحق علی،یا فاطر بحق فاطمه،یا محسن بحق حسن،بگو آدم یا قدیم الاحسان بحق حسین، به حق محمدوعلی و فاطمه وحسن و به حق حسین علیهم السلام، تا گفت دلش لزرید  اشكش اومد،ندا آمد توبه ات رو قبول كردیم،گفت جبرئیل به من بگو، تو این  پنج تن، آخری چه نامی دارد؟ دلم شکست، اشکم جاری شد. فرمود: آدم این نام آخری،حسین پسر پیغمبر خاتم است، آب را رویش میبندند،عطش اینقدر بر آنها سنگینی میكند، مرداشون زانوهاشان قوت نداره چشماشون تار میبینه ،بچه ها از بس كه تشنگی اذیتشون میكنه، پوست بدنشان خشک  میشود،یعنی ضربه بخوره میتركه،روزه گرفتی دیدی،تازه افطار و سحرم میخوری،روز چهارم پنجم بعضی هارو میبینی،لب هاشون ترك خورده،اومدن در خانه امیرالمونین علیه السلام اهل کوفه، علی جان خیلی وقته باران نیامده، دعا کنید باران بیاد، فرمود بروید درخانه حسینم ،ابی عبدالله دو ركعت  نماز خواند تا دست هاشو بالا آورد دعا كرد،دیدند داره ابر میاد،اینقدر باران بارید،آب بركه ها و نهرها سیراب شدند، بعد اومدند  پیش امیرالمؤمنین علیه السلام،گفتند علی جان انشا الله یه روزی تلافی میکنیم،  امشب شمرلعین با نامه ابن زیاد ملعون اومد به کربلا،اول نوشته عمر سعد اگر نمی تونی فرماندهی لشکررا به شمر بده ،بعد آب را روی حسین وحرمش ببند،از امشب و فردا دیگه محافظ های شریعه زیاد شدند،دیگه آب نمیشه بری راحت برداری،دیگه كار كار عباسه،او باید بره،من نمی دونم روضه ی این بچه رو چه طوری بخونم،كی بچه شیر خوره داشته تا حالا؟دیدی بچه ی شیر خوره یه ذره آب بریزی تو دهنش بسشه،كودك چقدر میخورد از نهر آب،آب؟

از حرم طفل رباب تازه ای برخواسته

شال بسته با نقاب تازه ای برخاسته

وقتی سكینه خانم اومد دید زیر ناخن های علی اصغر پر خون شده،چرا؟از بس ناخن روی سینه ی مادر كشیده.بچه ای كه تشنه است خوابش نمیبره،هی به خودش میپیچه،چشاشم راحت باز نمیشه،تلظی رو در عرب این جوری گفتند :وقتی ماهی رو از آب بیرون می اندازند،اول بالا پایین میپره،بعد به جایی میرسه لبهاش رو فقط به هم میزنه،اینم تلظی نیست، ابی عبدالله دید علی اصغر داره تلظی میكنه،ابی عبدالله نگاه كرد دید این زبونش مثل چوب خشك شده،دور دهان میگردونه،یه ذره آب ببینه...حسین...

گرچه افتادند روی خاکها خورشیدها

تازه مغرب آفتاب تازه ای برخاسته

باد دارد از مسیر چشمهایش می وزد

لاجرم بوی شراب تازه ای برخاسته

قربون نگاهت علی جان

بیشتر چون تشنگی ها او خودش آب بود

پشت پایش آب آب تازه ای برخاسته

با همه پیغمبران پیغمبریم فرق کرد

روی دستم یک کتاب تازه ای برخاسته

ابی عبدالله تا صدای شیون  رو شنید،فرمود :مگر نگفتم  آرام گریه كنید،آری دادش، اما تا صدای غربتت  بلند شد، دو جور نقل كردند،بعضی ها گفتند از گهواره افتاد،اما قوی تر اینه كه گهواره تكون خورد،فرمود: بچه رو بدهید من ببرم سیراب كنم،ببینم اینها آب میدهند یا نه،زود زنها این دست اون دستش كردن،نه خودمون ساكتش میكنیم،آخه اونها كه مرد بودند رفتند دیگه برنگشتند،میدونی تا علی اصغر كشته شد،ابی عبدالله فرمود زود خلخال ها رو باز كنید،لباس هاتون رو عوض كنید،دیگه كسی نمونده.

آن همه لبیك گفتن یك طرف این یك طرف

پرسش ما را جواب تازه ای برخواسته

ریخت برهم لشکری را تا که بردستم رسید

با حضورش بوتراب تازه ای برخاسته

زود یا خوابش کنید یا مراعاتش کنید

تازه این کودک زخواب تازه ای برخاسته

این بلا تکلیفیم از ناتوانی نیست نیست

تیر با یک پیچ وتاب تازه ای برخاسته

گردنی که خشک باشد آخرش این میشود

تیر هم که با شتاب تازه ای برخاسته

روی این دستم تنش برروی این دستم سرش

آه بفرستم کدامش را برای مادرش

حجم تیری که برای جنگهای سخت بود

آنچنان آسیب زد چیزی نمانده از حنجرش

شرم دارم که بگویم تیر دشمن داغ بود

در حرم پیچید عطر و بوی یاس پرپرش

لالایی لالایی اصغرم لالایی جگرم لالایی پسرم لالایی 

دانلود روضه شهادت حضرت علی اصغر (ع)  

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 718 زمان : نظرات (0)

سید رضا تحویلدار

 

نبر بچمو

بیرون خیمه آفتابه

نبر بچمو

بزار تو آغوشم بخوابه

هرمله در کمینه هی میزنم به سینه

برو ولی یه جور ببرش که بچمو نبینه

وای وای اگه رو نیزه جابگیره

وای وای الهی مادرش بمیره

نبر بچمو

بیرون خیمه آفتابه

نبر بچمو

بزار تو آغوشم بخوابه

نبر بچمو

میخوام که شادیشو ببینم

نبر بچمو

میخوام دومادیشو ببینم

وای وای اگه رو نیزه جابگیره

وای وای الهی مادرش بمیره

نبر بچمو

خون زیر گلوشو پاک کن

نبر بچمو

به جای اون ربابو خاک کن

ببین به اشک چشمام هرمله هی میخنده

یه جوری زد سرش رو به یه مویی بنده

نبر بچمو

برس به داد من خدایا

نبر بچمو

نیزه نزن میون خاکا

دله منو شکستن

دیگه پی چی هستن

سرعلی اصغرمو

به روی نیزه بستن

دانلود سینه زنی زمینه شب هفتم محرم حضرت علی اصغر (ع)

تعداد صفحات : 15

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 99
  • تعداد اعضا : 346
  • آی پی امروز : 247
  • آی پی دیروز : 484
  • بازدید امروز : 511
  • باردید دیروز : 5,239
  • گوگل امروز : 7
  • گوگل دیروز : 15
  • بازدید هفته : 20,924
  • بازدید ماه : 101,544
  • بازدید سال : 1,311,468
  • بازدید کلی : 19,817,296